پس از رد ادّعای اجبارکنیزان بر بیحجابی در جامعه باید گفت روایاتی که در شیعه در ارتباط با حجاب کنیز مطرحاند به عبارت «فی الصلاه» مقیّد هستند (حر عاملی، 1409 ق، ج4، صص 412- 409). به گونهای که شیخ حر عاملی این روایات را در وسایل الشیعه ذیل کتاب الصلاه و ابواب لباس المصلی میآورند. شیخ صدوق نیز آن روایات را در کتاب الصلاه میآورند. در شیعه مذهب مشهور فقها در قدیم این بوده که اگر کنیز با سر برهنه نماز بخواند، نمازش صحیح است و پوشش سر برای کنیز در نماز واجب نیست و اگر نمازش را بدون مقنعه بخواند، صحیح است (صدوق، 1385 ش، ج 2، ص 346؛ یزدی، 1409 ق، ص 551). این نظر هم مربوط به قدیم است و هم اینکه اجبار بر بیحجابی در آن نیست بلکه امکان نداشتن پوشش سر در نماز را میرساند. همچنان که محمّد بن مسلم از امام باقر (علیهالسّلام) میپرسد آیا کنیز در نماز سرش را بپوشاند؟ حضرت فرمود: برکنیز مقنعه لازم نیست (کلینی، 1407 ق، ج 3، ص 394؛ حرعاملی، 1409 ق، ج 4، ص 409). در آراء فقهی نیز آمده است که حدّ لازم حجاب برای بردة زن هنگام نماز بسیار کمتر از زن آزاد بوده و به نظر برخی مذاهب اسلامی در حدّ پوشش لازم برای مرد است (جزیری، 1419، ج 1، ص 285؛ نجفی، 1421 ق، ج 4، ص 373)؛ بنابراین لازم است پوشش کنیز در نماز مورد بررسی قرآنی روایی قرار بگیرد.
درباب این مسئله دواحتمال قابل طرح است؛ یکی صدور روایات بر اساس تقیّه با توجه با فضای صدور روایت در میان عامه و دیگری حمل مقنعه بر روبنده و کراهت آن برای تمامی زنان در هنگام نمازخواندن. بدین سبب لازم است اولا فضای صدور روایت ترسیم شده، ثانیاً احادیث متعارض یافت شود تا بتوان حکم به تقیّه کرد و ثالثاً برای احتمال دوم به بررسی واژگانی این کلمه پرداخته شود.